جدول جو
جدول جو

معنی گل عباس - جستجوی لغت در جدول جو

گل عباس
(گُ فَ رَ)
دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 5هزارگزی شمال ورامین و 4هزارگزی شمال راه آهن و راه شوسۀ ورامین به تهران. هوای آن معتدل و دارای 311 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی کاری است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل عذار
تصویر گل عذار
گل رو، گل چهره، خوب رو، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آل عبا
تصویر آل عبا
پنج تن شامل پیامبر اسلام (ص)، امیرالمؤمنین علی (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع)
فرهنگ فارسی عمید
(گُ لِ حَسْ سا)
از دستۀ گل ابریشم هاست که برگهای آن در موقع لمس کاملا\’ محسوس است. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 222 و گل ابریشم شود
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
گلی است سفید و بغایت خوشبو
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
آنکه به گل بازی کند. (آنندراج). آنکه شوق پروردن گلهای خوب دارد نه بقصد فروختن:
ز بس صحن چمن از خندۀ گلزار خرّم شد
در او چون دست گلباز از هوا گل میتوان چیدن.
عبدالرزاق فیاض (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان نرم آب بخش دودانگۀ شهرستان ساری، واقع در 2هزارگزی سعیدآباد، کنار رود خانه قشلاق سکنۀسیاوش کلا می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ عَ)
حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین علی و فاطمۀ زهرا و حسن و حسین صلوات الله علیهم. و از اینرو بایشان آل عبا گویند که زمانی در زیر یک عبا خفته بودند و برحسب اخبار جبرئیل نیز بیامد و در زیر آن عبا ششم آن گردید کسب شرف و مرتبت را. و بجای آل عبا، پنج تن و پنج تن آل عبا نیز گویند:
سید سرفراز آل عبا
یافت تشریف سورۀ هل اتی.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ عَبْ با)
این گل به نام لاله عباسی نیز معروف است:
میشود از سایۀ چترش به از عباس شاه
چون گل عباسیی را زینت افسر کند.
ملاطغرا (از آنندراج).
رجوع به لاله عباسی شود
لغت نامه دهخدا
(گُ گُ)
در لاهیجان، گیاهی است از خانوادۀ زعفران از تیره ایریداسه. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب و زعفران شود
لغت نامه دهخدا
(گُ دِ)
دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسله شهرستان خرم آباد، واقع در 16هزارگزی باختر الشتر و دوهزارگزی خاور اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه. هوای آن سرد و دارای 120 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ یوسف وند و قسمتی چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ پِ)
درختی است که آنرا در فارسی پله هم گویند. (آنندراج) :
به عزم سیر چمن چون روم ز خانه برون
که خارهاست به پا از گل پلاس مرا.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ کَ)
دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار واقع در12000گزی باختر نجف آباد و 1000گزی شمال راه شوسۀ بیجار به سنندج. هوای آن سرد و دارای 205 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ عَبْ با)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 15هزارگزی شمال سنقر. سکنۀ آن 265 تن. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آل عبا
تصویر آل عبا
پنج تن: محمد فاطمه علی حسن حسین
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با گل بازی کند، کسی که رغبت بپرورش گلهای نیکو دارد: ز بس صحن چمن از خنده گلزار خرم شد درو چون دست گلباز از هوا گل میتوان چیدن، (عبدالرزاق فیاض)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل عبایی
تصویر گل عبایی
گل تالاری از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چهره ای مانند گل دارد گلرو گلچهره: گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو ک باد بهار می وزد باده خوشگوار کو ک (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل حساس
تصویر گل حساس
گل نازی: گل خوابو گل ساسه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آل عبا
تصویر آل عبا
((لِ عَ))
خاندان پیغمبر اسلام. آل کسا و پنج تن آل عبا نیز نامیده می شود
فرهنگ فارسی معین
توده ی بزرگی از گل، گل گلوله شده
فرهنگ گویش مازندرانی
خال خالی، مرغ خال خالی، از توابع نرم آب دوسر شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی